پیمان آرتمیس: چرایی مخالفت برخی دولتها برای پیوستن به آن
هشت دولت، پیمان آرتمیس را که مجموعه دستورالعملهایی برای اکتشاف در ماه است را امضا کردهاند. بریتانیا، ایتالیا، استرالیا، کانادا، ژاپن، لوکزامبورگ، امارات متحده عربی و ایالات متحده آمریکا در حال حاضر همه شرکتکنندگان در این پروژه هستند که هدف آن اعزام مجدد انسان به ماه تا سال ۲۰۲۴ و ایجاد پایگاه در ماه تا سال۲۰۳۰ است.
این پیمان ممکن است در ابتدا نوعی پیشرفت در نظر آید. سالهاست که کشورها با مسئله ایجاد یک پایگاه انسانی در ماه و مدیریت منابع موجود در آن دست و پنجه نرم میکنند، اما با این وجود، تعدادی از کشورهای مهم، نگرانیهای جدی در مورد این پیمان داشته و تاکنون از امضای آن خودداری کردهاند.
در گذشته نیز معاهدات بینالمللی که برای مدیریت بهرهبرداری از فضا منعقد شده بودند به سختی مورد مذاکره قرار گرفتند. معاهده فضای ماورای جو ۱۹۶۷ که اصول اساسی کاوش در فضای ماورای جو بشر را معین کرد – بر این اساس که فعالیتهای انجامشده باید صلحآمیز بوده و به نفع همه بشریت، نه فقط یک کشور، باشد- به جزئیات این موضوع به صورت دقیق نپرداخته است. موافقتنامه ماه ۱۹۷۹ نیز تلاش کرد تا از بهرهبرداری تجاری منابع موجود در فضای ماورای جو جلوگیری کند، اما فقط تعداد اندکی از دولتها آن را تصویب کردند که قدرتهای فضایی همچون ایالات متحده آمریکا، چین و روسیه جزو آنها نبودند.
اکنون که ایالات متحده آمریکا برنامه آرتمیس را دنبال میکند، موضوع نحوه رفتار کشورها در کاوش در ماه و استفاده از منابع آن، بدل به موضوعی بغرنج گردیده است. امضای این پیمان بیانگر تلاش سیاسی قابل توجهی برای تدوین اصول کلیدی حقوق فضا و اعمال آنها در این برنامه است.
اگرچه این پیمان شامل توافقنامههای دوجانبه بوده و سندی لازم الاجرا در حقوق بینالملل محسوب نمیشود، ولیکن از طریق رویهای که ایجاد خواهد کرد، تأثیر قابل توجهی بر موافقتنامههای بعدی برای ایجاد پایگاه انسانی در مریخ و سایر اجرام آسمانی خواهد گذاشت.
همپیمانان واقعی
هر هفت دولت امضاکنندهای که در این پیمان با ایالاتمتحده توافق کردهاند، هم پیمانان واقعی در برنامه آرتمیس بوده و به راحتی به اصول بیانشده پایبند خواهند بود. ژاپن مشتاقانه به دنبال کاوش بر روی ماه است. لوکزامبورگ دارای قانون ملی جداگانهای برای حفاری در فضا است و در همین زمینه توافقنامه همکاری دیگری نیز با ایالات متحده آمریکا به امضا رسانده است.
امارات متحده عربی و استرالیا هر دو فعالانه در تلاش برای ایجاد پیوندهای مشترک جهت توسعه صنایع فضایی خود هستند، بنابراین این یک فرصت عالی برای آنها جهت ایجاد چنین ظرفیتی است. ایتالیا، انگلستان و کانادا نیز انگیزههایی برای توسعه صنایع تولیدی فضایی خود دارند و این پیمان را فرصتی برای رشد اقتصاد خود می دانند.
محتوای پیمان تقریبا غیرقابل بحث است. در سراسر این پیمان به چارچوب معاهده فضای ماورای جو اشاره شده و با هنجارهای موجود در حقوق فضا گره زده شده است. به این ترتیب، به نظر میرسد که این پیمان با این قصد طراحی شده است که این اطمینان را ایجاد کند که این یک دستورالعمل از جانب یک قدرت برتر (هژمون) یا قدرت جهانی نیست.
در این پیمان تصریحشده که استخراج منابع فضایی باید بر طبق حقوق بینالملل باشد. این موضوع ناشی از تصویب بحث برانگیز سند فضایی 2015 آمریکا است که حق استفاده و تجارت منابع فضایی را ضمیمه قانون داخلی خود قرار داده است. اما بخش (4)10 این پیمان همچنین در وضع قوانین خود متعهد به بحث و گفتگوهای مداوم در کمیته استفاده صلحآمیز از فضای ماورای جو ملل متحد میباشد. سایر بخشهای پیمان، بر روی امنیت در عملیات فضایی، شفافیت و قابلیت همکاری تمرکز کرده است.
مسائل چالش بر انگیز
در صورت ثبات و اطمینانبخشی محتوای این پیمان، ترویج پیمان توسط ایالات متحده خارج از چارچوب عادی حقوق بینالملل فضا همچون کمیته استفاده صلحآمیز از فضای ماورای جو سازمان ملل، باعث نگرانی برخی دولتها خواهد شد. از نظر برخی دولتها، تلاش ایالات متحده برای قانع کردن شرکای خود به امضای موافقتنامههای دوجانبه رفتاری، اقدامی جهت تحمیل قواعد شبه حقوقی آن کشور است. این اقدام ممکن است باعث تقویت توافقهای مشارکت ایالات متحده و قراردادهای مالی هنگفتی برای تثبیت جایگاه این کشور به عنوان پیشگام گردد.
روسیه قبلاً اظهار داشته است که برنامه آرتمیس آنقدر «آمریکا محور» است که نمیتواند آن را با همین شکل فعلی امضا کند. عدم حضور چین بدلیل منع هرگونه همکاری با این کشور از سوی کنگره ایالات متحده قابل بیان است. نگرانیهایی وجود دارد بر این مبنا که این یک تصرف قدرت توسط ایالات متحده و هم پیمانانش است که با عدم حضور کشورهای آفریقایی یا آمریکای جنوبی در میان کشورهای هم پیمان موسس بیشتر تقویت میشود.
لازم به ذکر است که آلمان، فرانسه و هند نیز در این پیمان حضور ندارند. اینها کشورهایی با برنامه های فضایی کاملاً پیشرفته هستند که یقیناً با مشارکت در پروژه آرتمیس بیبهره نخواهند ماند. مخالفت آنها ممکن است به دلیل اولویت موافقتنامه ماه و تمایل به وجود یک پیمان مناسب برای کاوش در ماه باشد.
سازمان فضایی اروپا، به عنوان یک نهاد هنوز این پیمان را امضاء نکرده است و حال آنکه تعدادی از کشورهای عضو سازمان ملل متحد آن را امضاء کردهاند. البته جای تعجب نیست، زیرا ضربالاجل بلندپروازانهی ایالات متحده برای اجرای این پیمان، با مذاکره زمانبر با سازمانی که مشتمل بر 17 دولت عضو موافقتنامه است، سازگار نیست.
بالاخره اینکه پیمان آرتمیس انقلابی در زمینه اکتشافات فضایی است. استفاده از توافقات دو جانبهای که قوانینی را به عنوان شرط مشارکت در برنامه حکم میکنند، تغییر مهمی در حاکمیت فضا ایجاد خواهد کرد. با وجود مخالفت روسیه و چین، این پیمان مطمئناً چالشهای دیپلماتیکی را نیز به دنبال خواهد داشت و باعث ایجاد تنش در مجامع سنتی سازمان ملل متحد خواهد شد.
همچنان موضوعاتی از قبیل تاثیر انتخابات آتی ایالات متحده آمریکا و همهگیرشدن بیماری کرونا در برنامه آرتمیس باقی مانده است. واضح است که ترامپ بر حضور فضانوردان روی ماه تا سال 2024 اصرار دارد، ولیکن در حال حاضر رویکرد جو بایدن، رقیب دموکرات وی، کاملاً مشخص نیست. ممکن است وی متعهد به این ضربالاجل تا سال 2024 نبوده و در عوض به دنبال توافقات دیپلماتیک وسیعتری در پایبندی به تعهدات با سازمان ملل متحد باشد.
اگرچه پذیرش اولیه وسیعتر یک پیمان بینالمللی مطلوبتر است، با این وجود ایالات متحده آمریکا معتقد است که فرصتهای ارائه شده توسط برنامه آرتمیس، چنان وسوسهانگیز خواهند بود که به زودی شرکای بیشتری را وارد این پیمان کند. در حال حاضر کشورهای فعال در حوزه فضا، انتخاب سختی پیش رو دارند: یا اولویت در بهره برداری از منابع ماه را از دست داده یا هزینه تجاری آن را پرداخته و عضو پیمان آرتمیس خواهند شد.